مقاله ویژه 3
تفکر سیستمی :
در تفکر سیستمی، شخص بهجای آنکه به "اجزا" و "تکتک عوامل" بیندیشد، به "مجموع" و "کل" عوامل، مینگرد. بنابراین، بهجای دیدگاه جزئینگر، مجموعهای از علل و عوامل را در نظر میگیرد.
متفکران تفکر سیستمی، در تعریف عملیاتی این شیوهی تفکر، بر روی سه مهارت یا جزء یا مؤلفهی تفکر سیستمی تأکید میورزند. این سه مهارت، عبارتند از:
۱- تفکر کلنگر
۲- تفکر دروننگر
۳- تفکر بازخورد محور
تفکر کلنگر
توجه به روابط اجزا، بهجای صرف اجزا، اساس تفکر کلنگر است. علت آنکه این تفکر را کلنگر میگوییم، آن است که برای توجه به روابط و نقش تعیین کنندهی آنها، میبایست از دقت و تمرکز بر اجزا یا علتهای یک واقعه به صورت پراکنده، خودداری نمود و به کل علتها در کنار هم توجه کرد. این نگاه از بالا و به صورت کلی، به ما کمک میکند تا ارتباط علی عناصر را کشف کنیم. چونگی این نگاه از بالا و میزان کلی بودن یا جزعی بودن عناصر و در نتیجه ارتباطات مورد نظر، توسط هدف سیستم، مشخص میگردند.
تفکر دروننگر
توجه به درون سیستم، اساس تفکر دروننگر یا ساختار به عنوان علت، میباشد. در این تفکر، ما روابط علی درون سیستم یا ساختار را، مسؤل تولید رفتار میدانیم. دو نکتهی مهم در این خصوص اهمیت دارد. اول اینکه، در نگاه دینامیک سیستمها، مرز سیستم از پیش تعیین شده نیست و باید عوامل تعیین کنندهی رفتارها را در درون سیستم در نظر گرفت، تا بتوان برای رسیدن به رفتار مطلوبِ مورد نظر، بر آنها اثر گذاشت. با این اصل، طبیعی است که متغیرهایی درون سیستم قرار میگیرد که یا میتواند به صورت مستقیم بر روی آن عوامل اثر گذارد و یا از طریق ایجاد تغییر در دیگر عوامل، آنها را دستخوش تغییر کن.
نکتهی دوم اینکه، ادعای این تفکر آن نیست که هیچگاه عاملی خارج از کنترل، بر سیستم اثر گذار نیست، بلکه آن است که مسئله یا چالش را و به تبع آن سیستم را، به گونهای تعریف نماییم که بتوانیم برای آن، کاری انجام دهیم. در غیر اینصورت بررسی سیستم، از ابتدا بیهوده خواهد بود. برای این کار در دینامیک سیستمها، مسئله را به گونهای جدید تعریف میکنیم و آن اینکه چگونه میتوان، اثر پذیری کمتری در برابر عوامل خارجی داشت یا چگونه میتوان از اثر پذیری عامل خارجی در قالب مثبت استفاده نمود.
تفکر بازخورد محور
این شیوه به ما میگوید که ساختار ایجاد کنندهی رفتارها، مجموعهای از روابط علی هستند که در قالب بازخورد به صورت متوالی، بر هم اثر میگذارند. به عبارت سادهتر، ساختار یا سیستم، از روابط دو طرفهی عوامل در طول زمان بر هم، تشکیل شده است. در مقابل این شیوهی تفکر، میتوان تفکر خطی را قرار داد که در آن معمولاٌ روابط یک طرفه بوده و روابط علی یک طرفه، سازندهی رفتارها هستند. در تفکر بازخورد محور، تغییر در یک متغیر، متغیرهای اثرگذار بر آن را تغییر میدهد و بنابراین آیندهی متغیرها اول را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.