مقاله ویژه 2
بازاریابی شبکهای که صنعت نوینی در دنیا و شیوهء تجاریِ جوانی در ایران میباشد، ظرف پانزده سال گذشته، تعاریف و تصاویر متفاوت و گاه متضادی را از خود به جامعه ارائه داده است. گاه، نتورکرها خود را پیشگامان و طلیعهداران تجارت نوین و منجیِ دوستان خود از شرایط نابسامان اقتصادی معرفی میکنند و بازاریابی شبکهای را بهترین و تنها راه رسیدن به کامیابی میدانند. گاه، رسانههای عمومی، با تیزترین حملهها و انتقادها از مال التجارههای موجود گرفته تا شیوههای آموزشی، فعالیتها و تراکنشهای مالی، این صنعت را تا مرز همدستی با جریانهای تروریستی اقتصادی و شیطان پرستی، به قهقرا میکشانند.
این بازهء وسیعِ قضاوت که در کمتر شغل و حرفهای دیده میشود، ناشی از نگرشهای متفاوت حاکم و در نتیجه، شیوههای مختلف فعالیت نتورکرها میباشد. بنابراین، شاید خالی از لطف نباشد تا نگرشهای مختلف فعالان این تجارت را محک زنیم.
در همین راستا، یکی از شاخصهای بسیار مهم، برای محک زدن جایگاه اجتماعی و شخصیتی هر تاجر و بازاریابی، بررسی بازار هدف او است. جالب است، بدانیم که طی پانزده سالِ گذشته در ایران، در صنعت بازاریابی شبکهای، بعضی از مجموعهها، در بین کارگران افغانی، به سرعت رشد کردند. در حالی که بعضی از مجموعههای دیگر، از دانشجویان دورهء کارشناسی ارشد، ورودی میگرفتند. مجموعههایی بودند که بین بازاریها و مغازهداران، رشد نمودند و بازارِ هدف برخی از تیمهای دیگر، جامعهء پزشکان بود. با وجود اینکه تمامیِ این مجموعهها، تحت یک عنوانِ واحد یعنی بازاریابی شبکهای فعالیت مینمودند، اما اخلاق و نگرشِ متفاوت حاکم بر تجارت آنها، باعث شده بود که هر کدام، شیوه و روش متفاوتی را برای فروش ابداع نموده، بتوانند در بازار هدف مشخصی فعالیت کرده و محصولات خود را به فروش برسانند.
به زبانی دیگر، نتورکرها، همیشه میتوانند، با توجه به آن تصویری که مایل هستند تا اجتماع از آنها و شغلشان داشته باشد، بازار هدف و نیز یکی از شیوههای فروش را انتخاب و از آن استفاده نمایند.